مصرف، خط تيره، اسراف

نويسنده: علی حسینی




ويرجينيا وولف نويسنده شهير قرن ۱۹ و ۲۰در «به سوى فانوس دريايى» گاه و بى گاه دست به مقايسه دو فرهنگ انگليسى و فرانسوى مى زند و با انتقاد از مصرف گرايى انگليسى ها مى گويد: «آنچه يك آشپز انگليسى هنگام پخت غذا دور مى ريزد كافى است تا يك آشپز فرانسوى با آن براى يك خانواده غذا بپزد.» غذايى خوشمزه و خوش رنگ كه از دور ريز پوست ميوه ها، سبزيجات و... درست شده است. وولف بلافاصله از طرز سرخ كردن گوشت در آشپزخانه هاى انگليسى انتقاد مى كند و آن را به تمسخر مى گيرد: «چنان گوشت را سرخ مى كنند كه انگار چرم است» چرمى كه چيزى از خاصيت گوشت در آن باقى نمانده است. اسفناجى كه آنقدر جوشيده و آبش در ظرفشويى برگردانده شده كه ديگر آنچه باقى مانده تفاله اى بيش نيست، گندمى كه سبوس آن دور ريخته شده و...
در فرهنگ اسلامى كلمه «اسراف» برخلاف «تبذير» تنها يك واژه اقتصادى نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالى نيست، بلكه اين واژه قبل از آن كه نشانه يك بيمارى در امور اقتصادى باشد بيانگر وضعيت نامناسب فرهنگى شخص و يا جامعه مسرف است. يكى از مواردى كه در قرآن كريم و احاديث بدان تأكيد فراوان شده، دورى از اسراف و بهره گيرى مناسب از نعمات الهى است و جايگاه فرهنگ مصرف در مكتب اهل بيت(علیهم السلام) به خوبى نمايان است، به طورى كه حضرت امام زين العابدين (علیه السلام) در فرازهايى از دعاى خود مى فرمايد: «پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و پرده اى بين من و اسراف و افزون طلبى حايل كن و با در پيش گرفتن انفاق و ميانه روى به زندگى من قوام بخش و راه هاى صحيح مصرف و اندازه گيرى در معيشت را به من تعليم فرما و به لطف خود مرا از ارتكاب تبذير بركنار دار» به طور كلى اسراف در هر شرايطى امرى نكوهيده و ناپسند است و در مقابل صرفه جويى و استفاده بهينه از منابع و امكانات تداوم بخش رشد پايدار اقتصاد در تمامى جوامع به شمار مى رود. اگر بخواهيم به ريشه هاى ترويج اسراف نظرى بيفكنيم به مسائلى نظير فقدان الگوى مصرف، فرهنگ ناصحيح مصرف، تبليغات و افزايش مصرف گرايى، وجود برخى رسم هاى ناصحيح در جامعه، چشم و هم چشمى خانواده ها، اتكا به درآمدهاى نفتى، ساختار نامناسب توزيع و هزاران عامل ديگر برمى خوريم كه عنوان نمودن تك تك آن ها از حوصله اين بحث خارج است.
محمد حسين اصغريان كارشناس مسائل اجتماعى در اين باره مى گويد: «يكى از عوامل تأثيرگذار بر روند مصرف، نوع تبليغات حاكم بر جامعه است» وى مى افزايد: «به طور كلى الگويى كه غرب براى مصرف به بازارهاى هدف در كشورهاى مصرف كننده ارائه مى دهد بر پايه رقابت و مسابقه در مصرف و تجمل گرايى و تشريفات زايد استوار است و اين در حالى است كه الگوى مصرف در اسلام مبتنى بر سه اصل اساسى تمتع و انتفاع از مواهب الهى، قناعت و پرهيز از اسراف و تبذير پايه ريزى شده است.»
اعتدال و صرفه جويى در هزينه هاى زندگى مايه بقا و توانايى مالى زندگى و در نتيجه حافظ مناعت و شخصيت انسانى آدمى است، در حالى كه عدم رعايت آن، موجب تنگدستى، سختى معيشت و سست كننده شيرازه حيات اقتصادى انسان محسوب مى شود. يك كارشناس اقتصادى با اشاره به پديده نامطلوب شكاف طبقاتى در جامعه مى گويد: «متأسفانه عده اى با بهره گيرى از رانت هاى اقتصادى و سوءاستفاده از شرايط اقتصادى كشور و تحميل هزينه هاى گزاف بر اقتصاد به ثروت هاى افسانه اى دست يافته اند. در حال حاضر در بسيارى از استان ها به طور متوسط ۲۵ درصد خانوارهاى پائين دست، دچار ناامنى غذايى بوده و به طور متوسط تنها حدود ۸۰ درصد مقدار غذاى لازم را مصرف مى كنند و در مقابل حدود ۲۰ درصد افراد جامعه، بيش از حد لازم غذا مى خورند و با امراضى همچون چاقى، مرض قند، سرطان و انواع بيمارى هاى قلب و عروق مواجه هستند.»
اين كارشناس خاطرنشان مى سازد: «فقدان الگوى مصرف صحيح در جامعه، اختصاص سهم كمى از هزينه خانوار در زمينه تأمين مايحتاج ضرورى، ترويج فرهنگ مصرفى غلط به دليل تبليغات نادرست و عوامل ديگر باعث شده تا سالانه بخشى از سرمايه هاى ملى كشور با شيوه هاى مختلف به هدر رود.»
يكى از مصاديق بسيار بارز اسراف در كشور ما، اسراف در مصرف مواد سوختى است. كارشناسان معتقدند امروزه مصرف مواد سوختى در كشور ما برابر با مصرف مواد سوختى مردم چين و هند است! نارسايى در ناوگان حمل و نقل شهرى و بالطبع پائين بودن هزينه سوخت در سبد هزينه خانوار، عدم بهره گيرى از انواع عايق ها در ساخت بنا و ده ها عامل ديگر باعث شده تا سالانه ميلياردها دلار صرف يارانه سوخت شود. يكى از بخش هاى پرمصرف سوخت و انرژى -همان طور كه اشاره شد- مصرف خانگى آن است؛ متأسفانه امروزه به دليل عدم رعايت استاندارد در ساخت و ساز، ساخت در و پنجره ها و عايق بندى مناسب در بنا ها بخش عمده اى از سوخت و انرژى مصرفى در منازل ضايع مى شود. الگوى نادرست مصرف سوخت در منازل باعث شده تا مصرف سوخت در واحدهاى مسكونى به شكل افسارگسيخته اى افزايش يابد.
محمد حسين اصغريان كارشناس مسائل اجتماعى معتقد است: «فرهنگ زيباى قناعت و ساده زيستى، رفته رفته از جامعه رخت برمى بندد و امروزه در كنار فشارهاى اقتصادى كه عمده مردم تحمل مى كنند، فخرفروشى و تجمل گرايى هم به يك ارزش تبديل شده است و اين روحيه ناميمون همچون آفتى بر جامعه اسلامى ما سايه افكنده.» وى مى افزايد: «رواج مدگرايى و فرهنگ مصرف زدگى به تدريج ميان جامعه و معيارهاى اسلامى فاصله ايجاد مى كند.
در اين راستا متأسفانه رسانه هاى جمعى، ناخواسته كمك شايانى به ترويج اين فرهنگ مى كنند. پخش برخى سريال هاى تلويزيونى ساخت داخل كه در آن هنرپيشه ها آخرين مد پوشش لباس، اتومبيل آخرين مدل، شيك ترين دكوراسيون و. ‎/‎/ را تشخصى خاص و در قالبى غيرواقعى به بيننده تلقين مى كنند، رفته رفته اين ذهنيت را در تماشاچى القا مى كند كه وجود اين ظواهر موجب چنين مقبوليتى مى شود در حالى كه همين شخصيت هاى داستانى هيچ وقت كتاب نمى خوانند و لذا اين سريال ها بيش از آن كه پيام واقعى خود را در جامعه ترويج دهند ناخواسته به تبليغ مدها مى پردازند.»

مصاديق اسراف

بر اساس منابع اسلامى پديده اسراف را نبايد تنها در مصرف جست وجو كرد، چرا كه اين امر فقط در نوع مصرف خلاصه نمى شود. به عنوان مثال اسراف در وقت و هدر رفت وقت يكى از نمودهاى بارز اسراف است كه متأسفانه در كشور ما شكل هشداردهنده اى دارد. امروزه براى انجام كوچك ترين كار بانكى و يا يك كار كوچك ادارى ساعت ها وقت بايد صرف شود، كارمندان با كمال خونسردى تنها به فكر به پايان رساندن ساعت كارى خود هستند و شهروندان چنين پرسه اى را بخشى از زندگى روزمره خود تصور مى كنند. يكى از مواردى كه امروز در كشور ما بدون هيچ بهره اى از دسترس خارج مى شود زباله ها هستند، در عين حال مقدار توليد زباله مى تواند مقدار وابستگى يك جامعه را به مصرف و فرهنگ مصرف گرايى نشان دهد.
اين گفته كه «ما زباله ساز ترين مردم دنيا هستيم» جمله اى از روى اغراق نيست؛ هم زباله مى سازيم، هم از زباله استفاده نمى كنيم و هم با زباله به طبيعت آسيب مى زنيم. امروزه در جهان از زباله به عنوان «طلاى كثيف» ياد مى شود و از زباله هاى شهرهاى بزرگ انواع كودهاى گياهى و يا پلاستيك هاى بازيافت و... توليد مى شود و اين در حالى است كه در كشور ما به درستى از اين مواد استفاده نمى شود.
همان طور كه مى دانيم همه ساله با فرا رسيدن ايام تابستان و شروع فصل گرما اهميت آب بر همگان مشخص مى شود، به خصوص در سال هاى اخير كه وضعيت نگران كننده اى در تأمين آب شرب و آب مورد نياز بخش كشاورزى، داشته ايم. با اين حال در حال حاضر بيش از ۷۰ درصد آب در مزارع كشور به دليل عدم بهره گيرى از شيوه هاى نامناسب آبيارى به هدر مى رود.
افزايش سرانه مصرف آب در مصارف خانگى از ديگر مواردى است كه بر روند نگران كننده آب دامن مى زند. جالب آنكه بدانيم سرانه مصرف آب هر ايرانى چند برابر سرانه جهانى است.
نابودى تدريجى عرصه هاى مرتعى و جنگلى باعث شده تا ذخاير زيرزمينى آب هاى كشور دچار افت شديد شود، به طورى كه رفته رفته شاهد شوره زار شدن اراضى كشاورزى در برخى مناطق هستيم. اگر تمام مباحث را در كنار يكديگر قرار دهيم كاملاً مشخص است كه مصرف بد، مدگرايى، نبود آموزش و عدم رسيدگى به نيازها و اولويت ها از طرف مردم و مسئولان، واژه هاى اسراف و تبذير را بيش از پيش به فرهنگ ما نزديك كرده است. متأسفانه در كشور ما نوع درآمدها همانند يك كشور آسيايى است، فرهنگ مصرف مردم به شيوه كشورهاى پيشرفته اروپايى و در نهايت اقتصادى شبيه به اقتصاد يك كشور آفريقايى كه براى حل اين معضل بايد يك فعاليت فرهنگى وسيع براى اصلاح الگوى مصرف آغاز شود.
منبع: http://www.bashgah.net